سالها صنعت مشاوره بر یک مدل هرمی کلاسیک بنا شده بود: در پایه، صدها مشاور جوان کارهایی مثل تحقیق، تحلیل داده، مدلسازی و تهیه گزارش انجام میدادند. در رأس، مدیران ارشد وظیفه داشتند استراتژی را تدوین و رابطه با مشتریان را مدیریت کنند. این ساختار علاوه بر سودآوری بالا، هویت حرفهای مشاوره را نیز تعریف کرده بود.
اما اکنون هوش مصنوعی این مدل را به چالش کشیده است. ابزارهایی مثل:
Lilli در مککینزی (که زمان تحقیق را تا ۳۰٪ کاهش میدهد)،
Deckster در BCG (ساخت سریع پرزنتیشنها)،
Sage در بین، و
Zora AI در Deloitte
توانستهاند بسیاری از کارهای سنتی مشاوران جوان را سریعتر، ارزانتر و حتی دقیقتر انجام دهند. به این ترتیب، پایهی هرم در حال فروپاشی است.
از هرم تا اُبلیسک
مدلی که جایگزین میشود، «اُبلیسک مشاورهای» است: ساختاری باریکتر، با تیمهای کوچکتر اما بهرهوری و ارزشآفرینی بیشتر. در این مدل سه نقش کلیدی تعریف میشود:
تسهیلگران هوش مصنوعی (AI Facilitators): نیروهای تازهکار که از همان ابتدا مسلط به ابزارها و جریانهای کاری AI هستند.
معماران تعامل (Engagement Architects): مشاوران باتجربه که پروژهها را هدایت میکنند، خروجیهای AI را تحلیل میکنند و آنها را به استراتژی عملی تبدیل میکنند.
رهبران مشتری (Client Leaders): مدیران ارشد که روابط بلندمدت و مبتنی بر اعتماد با مدیران سازمانها میسازند.
ظهور شرکتهای بومی-AI
شرکتهای تازهتأسیس مانند Monevate (استراتژی قیمتگذاری)، SIB (کاهش هزینهها با AI) و Unity Advisory (سرمایهگذاری ۳۰۰ میلیون دلاری، بدون ساختار هرمی) نشان میدهند که آینده متعلق به سازمانهایی است که از ابتدا مدل اُبلیسکی را انتخاب میکنند. این شرکتها با تیمهای کوچکتر، سرعت بالاتر و هزینه کمتر، ارزش بیشتری به مشتری میرسانند.
چالش شرکتهای سنتی
در مقابل، غولهای قدیمی صنعت هنوز درگیر مدل هرمیاند، چون:
این مدل هنوز سودآور است.
فرهنگ سازمانی و سیستم پاداش بر اساس تعداد ساعتهای قابلصورتحساب (billable hours) طراحی شده.
تغییر به ساختار باریکتر تهدیدی برای مدل کسبوکار فعلی محسوب میشود.
حتی با وجود سرمایهگذاریهای سنگین در هوش مصنوعی (مثل ۱ میلیارد دلار تعهد PwC برای آموزش AI)، اغلب این تلاشها در حاشیه باقی میمانند و به هسته مدل مشاورهای نفوذ نمیکنند.
پیامدها
شرکتهایی که خود را بازآفرینی نکنند، در آینده:
کندتر،
گرانتر، و
کماثرتر خواهند شد.
برندگان واقعی کسانی هستند که زودتر به سراغ بازطراحی کامل فرایندها، آموزش ترکیبی (AI + مهارتهای مشاورهای) و مدلهای جدید جبران خدمت بروند.
به بیان ساده: این تحول تدریجی نیست، بلکه نیازمند بازآفرینی کامل است.